قابلیت انعطاف برای برقراری ارتباط با بخش ذهنی

در رواندرمانی متعارف، راههای بسیاری بسته به قابلیت انعطاف شما برای برقراری ارتباط با بخش ذهنی وجود دارد. به عنوان مثال، عملی هست به نام ایجاد تضاد. فرض کنید من با فردی روبرو هستم که واقعا افسرده است. برای آن که با آن بخش ذهنی افسرده او مواجه شوم، یک راهش چنین است که مستقیما با او صحبت کنم. ولی چنانچه بخواهم با آن بخش ذهنی که مایل نیست او افسرده باشد روبرو شوم، قادر هستم بگویم “پسر، تو افسرده ای! تو یکی از افسرده ترین آدمها هستی. شرط می بندم همه عمرت افسرده بوده ای. تو هرگز

قابلیت انعطاف برای برقراری ارتباط با بخش ذهنی

قابلیت انعطاف برای برقراری ارتباط با بخش ذهنی

احساسی به غیر از افسرده بودن نداشته ای، هرگز”.
“خوب، همه عمر که نه، ولی در گذشته. . . ”
“اوه نه، شرط می بندم همه عمرت همین طور بوده ای”.
“نه، همه عمرم نه، هفته گذشته در حدود یک ساعت حالم خیلی خوب بود. . . “.
به بیان دیگر، چنانچه وضعیتی که به شما نشان داده می شود را اغراق آمیز جلوه دهید، یک واکنش متضاد دریافت خواهید کرد. و به محض آن که شخص به حالت تضاد دست یافت، آن را تکیه گاه ذهنی قرار دهید.
زن: من مراجعه کننده ای دارم که مطمئنم خواهد گفت “این کار مسخره است! دلم نمی خواهد آن را انجام دهم”.

خوب، که چه؟
زن: ما در چنین شرایطی آیا به او می خندید؟ و یا این که. . .
نه. خوب، راستش تا حالا هیچ کس چنین حرفی را به من نگفته و فکر می کنم دلیلش چنین است که من قبل از شروع این کار، مقدمات فراوانی می چینم. من دنباله روی ، تطبیق و آینه کاری بیشماری انجام می دهم. به همبن خاطر ممکن است شما بدون آن که آن شخص را از قبل حسابی آماده کرده باشید، دست به انجام این کار زده باشید.

یا ممکن است نشانه این باشد که شما به آن بخش ذهنی که می خواهید با آن ارتباط برقرار سازید دست یافته اید.

منبع : دیوید گروسک

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *