روانشناسی که در رفتارش انعطاف نداشت

در همان زمانی که آن مرد در حال انجام آن کارها بود، آن روان شناس داشت مرا کاملا متقاعد می کرد که کارم اشتباه بوده است! او تمام نظریات روان شناسی را در این باره برایم تشریح کرد و توضیح داد که این کار تا چه حد بی فایده است، و مرا متقاعد کرد که کارم اشتباه بوده است.
مرد: ولی شما را از انجام آن باز نداشت.
نتوانست این کار را بکند! خشکش زده بود! ولی حق داشت. قرار نبود که این کار بر روی او تاثیر بگذارد! ولی به هر صورت تاثیر این کار بر روی آن مرد جوان فوق العاده بود. بالاخره هرچه بود، خلاف رفتاری بود که آن روان شناس در تمام مدت با او انجام داده بود. موضوع این نیست که عمل نیرومندتر از کاری بود که آن روان شناس انجام داد،

روانشناسی که در رفتارش انعطاف نداشت

روانشناسی که در رفتارش انعطاف نداشت

موضوع این مطلب است که این کار برای او مناسب تر از سایر کارهایی بود که اثری نداشتند. آن روان شناس چنین انعطافی را در رفتارش نداشت. او فقط کاری را کرد که از دستش بر می آمد. او نمی توانست تکنیک رواندرمانی گشتالت را به کار ببرد چونکه قادر نبود بر سر کسی فریاد بزند. این کار در ذات او نبود. او بسیار محبوب و مودب بود. من مطمئنم افراد بیشماری بودند که هرگز کسی را در زندگی نداشتند که چنین رفتار خوبی با آن ها داشته باشد، و گرایش آن ها به این روان شناس به خاطر یک چنین حس جدیدی بود که آن ها را تحت تاثیر قرار می داد. ولی این قضیه به آن ها برای ایجاد تغییرات خاصی که به خاطرش به روان شناس مراجعه کرده بودند کمکی نمی کرد.

زن: کاری که من و طرف مقابلم بر روی هم انجام دادیم این بود که از ذهن خودآگاه طرف مقابل بخواهیم که “آیا حاضر می شودی دست به خرابکار نزنی؟ لااقل سعی نکن. . . “.

منبع : دیوید گروسک

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *