تصویر بزرگ سوگ و افسردگی

تصویر بزرگ سوگ و افسردگی

از جمله نتایج فرعی فقدان عزیزان این است که می تواند برای ما درک جدیدی از زندگی ایجاد کند. مثلا اشخاصی که از حملات قلبی رنج می برند ممکن است از برنامه های تفریحی خود صرفنظر کنند و بیشتر اوقات خود را با خانواده هایشان بگذرانند. این عده تنگی وقت را احساس می کنند.

رابرت پیرسیگ، نویسنده، برداشت خود از مرگ را تا حدودی ناشی از مرگ پسرش، کریس می داند.

 

سرانجام فهمیدم قبل از طرح سوال، او کجا رفت؟ باید پرسید این او که رفته چیست؟ به عادت مالوف فرض را بر این می گذاریم که اشخاص بیشتر ماده هستند، گوشت و خون هستند. تا زمانی که این نظریه وجود داشته باشد، راه حلی در کار نیست. اکسید گوشت و خون کریس البته از دودکش کوره به آسمان رفت، اما اینها کریس نبودند.

 

نکته این جاست. آن کریس که من از دست دادم یک جسم نبود، یک الگو و یک انگاره بود و با آنکه از گوشت و خون کریس درست شده بود، این همه کریس نبود. این انگاره بزرگتر از کریس و خود من بود و طوری ما را به هم ارتباط داده بود که نه من و نه کریس هیچکدام بر آن اختیاری نداشتیم. اکنون پیکر کریس که بخشی از آن انگاره بزرگتر بود رفته، اما آن انگاره بزرگتر باقی مانده است.

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *