تفاوت میان یک ارتباط ساز ماهر و یک ارتباط ساز ناشی

ممکن است در همان نظام انجام شود ولی در محدوده اعضای بدن، خودش را نشان بدهد. چنانچه برای مثال به طور ناگهای یک تنش در شانه هایتان ایجاد شد، بگویید “خوب شد. چنانچه تنش به معنی بله است، پس لطفا تنش را افزایش بده و چنانچه معنی اش نه است، تنش را کاهش بده”. چنانچه اعتراضی وجود داشته باشد، بسی مایه خوشبختی است. این بدان معنی است که یک بخش ذهنی دیگر و یک مرجع دیگر نیز دارد به خاطر شما برای ایجاد این تغییر فعالیت می کند. دوباره به سراغ مرحله دوم بروید و چرخه را از نو آغاز کنید.

تفاوت میان یک ارتباط ساز ماهر و یک ارتباط ساز ناشی

تفاوت میان یک ارتباط ساز ماهر و یک ارتباط ساز ناشی

به نظر من یکی از مواردی که تفاوت میان یک ارتباط ساز ماهر و یک ارتباط ساز ناشی را معین می کند، دقت نظر در استفاده از زبان است: یعنی به کارگیری زبان به شیوه ای که خواسته شما را برآورده سازد. کسانی که زبانشان آشفته است، واکنشهای آشفته ای نیز دریافت می کنند. ویرجینیا ساتیر در باب نحوه استفاده از زبانش بسیار دقیق است و میلتون اریکسون حتی از او دقیق تر. چنانچه در نحوه جمله بندی سوالات دقیق باشید، در آن صورت اطلاعات گوناگون دقیقی به دست خواهید آورد. به عنوان مثال در این جا یک نفر در حین تمرین گفت “به درون خودت برو و از آن بخش ذهنی که مسئول اجرای این رفتار است سوال کن که آیا حاضر است تغییر کند؟”. و پاسخ نه دریافت کرد. این کاملا معنی دار است! او هیچ موقعیت جدیدی را به آن بخش ذهنی معرفی نکرد. او نگفت “آیا حاضری ارتباط برقرار کنی؟” بلکه گفت “آیا حاضری تغییر کنی؟”.

شخص دیگری گفت “آیا آن بخش ذهنی من که مسئول این الگوی تکرار شونده رفتاری است، موقعیت هایی را که از طریق خلاقیت من ایجاد می شوند خواهد پذیرفت؟” و پاسخ نه بود. و ضروری است هم این طور باشد. خلاقیت شما چیزی راجع به رفتارتان در این زمینه نمی داند.

منبع : دیوید گروسک

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *