وقتی مراجعه کننده در حین کار درمانده شد

اگر یکی از کارهای ویرجینیا ساتیر را از نزدیک دیده باشید، متوجه می شوید که این کار بسیار شبیه یک بازسازی خانوادگی است. آن زن به طور ناگهانی تمام ارتباطات درونی را برقرار کرد و آن ملاقات، باعث شد که گذشته اش به طور کامل مورد رواندرمانی قرار بگیرد و به طرز هیجان انگیزی تغییر کند. رفتار او به طور شگفت آوری تغییر کرده بود و او همچنان بر آن تغییر باقی ماند. او دیگر مشتری دائمی ما شده بود.

وقتی مراجعه کننده در حین کار درمانده شد

وقتی مراجعه کننده در حین کار درمانده شد

وقتی او پس از دو هفته مراجعه کرد، ما نتوانستیم مقاومت کنیم. در او خواب مصنوعی ایجاد کردیم و یک تکیه گاه برای فراموشی قرار دادیم و از این طریق توانستیم کارهایی که در جلسه قبل انجام داده بودیم را از ذهن او پاک کنیم، زیرا او اکنون عملکرد خوبی داشت و ما دیگر نمی خواستیم در آن دخالت کنیم. ما فقط می خواستیم امتحان کنیم و ببینیم چه اتفاقی می افتد. ما از ذهن ناخودآگاه او پرسیدیم که آیا کارهای آن روان شناس در طی جلسات قبل اصلا هیچ وقت اتفاق افتاده بودند یا خیر. پاسخ به طور صریح نه بود. به هر حال فرقی هم نمی کرد که چه اتفاقی افتاده بود. اگر احساسی که تامی آن را تعمیم داد، تمام اجزاء تجربه اصلی یا یک سری تجربه را دارا باشد، آن احساس برایش به عنوان تمثالی که به اندازه یک نظام حقیقی و واقعی و تاریخی دارای تاثیر است، عمل خواهد کرد.

زن: چیزی که هنوز نفهمیده ام این است که وقتی مراجعه کننده در حین کار درمانده شد، آن وقت باید چه کار کرد، زیرا او انتظار دارد تصویری از یک واقعه در زمان کودکی دریافت کند و حالا او آن جا نشسته است و دارد سعی خودش را می کند، ولی نمی تواند تصویری به دست آورد.

بله این هم مانند همان “نمی دانم” گفتن خودمان است که قبلا صحبتش را کردیم. از او بخواهید حدس بزنید، از خودش در بیاورد، دروغ بگوید، خیال ببافد! اشکالی ندارد.

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *