واکنش سوگ 2

واکنش سوگ 2

 

وقتی ابرهای سوگ و اندوه دور می شوند، اشتیاقی شدید به عزیز از دست رفته پیدا می شود. این مرحله از اندوه با توجه به معنا و مفهومی که برای فرد بازمانده دارد می تواند ماه ها و گاه، سالها دوام پیدا کند. گاه تصویر شخص از دست رفته بر ذهن عزیز از دست داده نقش می بندد.

 

بعضی ها نیز می گویند که متوفی را گاه در برابر چشمانشان می بینند، صدایش را می شنوند. مدعی می شوند که زن، شوهر، دختر یا پسر از دست رفته خود را می بینند. این امر بخصوص هنگام خواب یا هنگام چشم از خواب گشودن بیشتر مصداق پیدا می کند.

 

اندوه شدید، احساس تنهایی و اغلب خشم ویژگی مرحله دوم هستند. تغییری که در زندگی به وجود آمده خود را نشان می دهد. اغلب احساسی از تنهایی حاکم می گردد. گریه های گاه و بیگاه، کشیدن آه های عمیق و اختلال در خوابیدن پیش می آید. تمرکز کردن دشوار می شود و علاقه شخص به دنیا نقصان می گیرد. گاه احساس خستگی و فرسودگی حاکم می شود، اما بسیاری نیز بی قرار می شوند و مسیری برای هدایت انرژی خود نمی یابند.

 

اسباب بازی های کودک از دست رفته، خاطرات معشوق چشم از جهان فروبسته، عکس های همسر متوفی، اینها و بسیاری از این قبیل می توانند عواطف و احساسات را برانگیزند. انگار ارتباط پایان یافته شخص بازمانده و متوفی حالا در اشیاء بی جان متجلی می گردد. این پیوندگاه به نمادهای اجتماعی شخص از دست رفته مانند سنگ قبر در گورستان بسط پیدا می کند. گه موضوع جنبه فردی دارد. مثلا شوتی که گل پیروزی را در دروازه تیم حریف می کارد می تواند یادآورد خاطره عزیز از دست رفته ای باشد که در این ورزش از مهارت زیاد برخوردار بوده است.

 

در سوگ نشسته ها اغلب در رویا عزیزان از دست رفته خود را می بینند به همین شکل وقتی کسی به خاطر عضو از دست رفته بدن خود ناراحت است در رویا می بیند که در سلامتی کامل و بی کم و کاست است و مشخصا بیدار شدن و واقعیت ها را دیدن او را اندوهگین و نومید می کند.

رویای روزانه هم گاه فقدان و خسران را موقتا از یاد می برد. اما وقتی از رویا به دنیای واقعیت ها باز می گردد می بیند که در خیال بوده، انگار اتفاقی برای او نیفتاده و از سلامت کامل برخوردار است.

 

مرحله سوم سوگ شامل بی قراری، بی هدفی و اقدامات سازمان نیافته برای بازسازی زندگی است. وضع به گونه ای است که انگار اقدام برای پر کردن خلاء ناشی از یک فقدان باید با درهای بسته نومیدی روبرو شود. این جاست که مرحله بعدی زندگی شروع می شود که سازمان دهی دوباره را ایجاب می کند. اندوه و احساس شدید تنهایی تا حدودی فرو می نشیند و مسایل زندگی (پول، بچه ها، مدرسه آنها و غیره) صحنه گردان می شود.

 

حتی پس از فرونشستن اندوه، بعضی از اماکن، یا سخنرانی ها یاد شخص فقید را در ذهن بازمانده زنده می کند. آنطور که می گویند در این مواقع احساس از بی قراری بر شخص حاکم می شود، عضلات در ناحیه گلو می گیرد و اشک در چشم حلقه می زند. البته با گذشت زمان از تناوب تکرار خاطرات کاسته می شود و از شدت اندوه کم می شود. با این حال، با توجه به کیفیت افراد و ارتباط از دست رفته آنها گاه این حوادث سالها و حتی در تمام مدت عمر اشخاص را به یاد عزیز از دست رفته می اندازد.

 

بخش پایانی سوگ که ممکن است سالها طول بکشد، صحنه را برای آرامشی بکر با خاطره عزیز از دست رفته تدارک می بیند. گرچه می توان گفت واکنش سوگ دارای مراحل مختلف است، این مراحل آنقدرها منظم و با قاعده مثل آمدن و رفتن شب و روز نیستند. از آن گذشته واکنش سوگ تحت تاثیر اینکه متوفی با بازمانده چه نسبتی دارد (فرزند، همسر، پدر، مادر) چگونگی از دست رفتن متوفی (بیماری، حادثه، یا خودکشی) فرهنگ حاکم بر جامعه ای که شخص سوگوار در آن زندگی می کند (مذهب، شرایط قومی وجغرافیایی) در اشخاص متفاوت است.

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *