به چه سبکی سنتور بنوازیم؟ (I)


سبک مقوله ای است که در تمام رشته های هنری مطرح است. بطور مختصر می توان به شیوه ای که معمولا هنرمندان برجسته در خلق یا ارائه ی کارهای خود اعمال می کنند و اغلب وجه تمایز مشخصه ای با دیگر شیوه ها دارد را سبک نامید. در موسیقی نیز در چند شاخه سبک جلوه گری می کند مانند نوازندگی، آهنگسازی و تنظیم که در این مقاله سعی بر آن دارم تا پیرامون سبک نوازندگی در سنتور نکاتی را اشاره کنم.

می دانیم که در موسیقی عنصر صدا نسبت به عامل سبک تقدم و برتری دارد پس طبیعی است که طبق قاعده اول باید به مقوله ی صدا (آهنگ یا ملودی) پرداخت سپس به موضوع سبک.

اگر موضوع اول یعنی پرداختن به ملودی را کنار بگذاریم به این نکته ی بدیهی پی می بریم که وجود تنوع در سبکها، باعث ایجاد تنوعی چشمگیر در طریقه ی نوازندگی اساتید فن شده است که با اقرار می توان گفت لطف نوازندگی و شنیدن ساز اساتید وابسته به همین تنوع در سبکهای نوازندگی ایشان است.

در سنتور نوازی قدیم می توان به چند سبک اشاره کرد: سبک حبیب سماعی، منصور صارمی، فضل ا… توکل، مجید نجاهی و حسین ملک. و از نوازندگان بعد از آنها می توان به سبک فرامرز پایور، مجید کیانی، پرویز مشکاتیان و اردوان کامکار اشاره نمود.

هدف این گفتار تعریف دقیق سبک و سبکهای نوازندگی نیست که آیا به طور یقین طریقه ی نوازندگی نوازندگان نام برده شده را اصولاً می توان سبک نامید یا خیر؟ که این مقوله حوصله و بحثی جدا را می طلبد. امروزه آنچه در بین نوازنگان سنتور بحث و گفتگو می شود راجع به نوع نوازندگی و به اصطلاح آنها، سبکهای نوازندگی است.

بدیهی است تمامی این سبکها (با پیش فرض اینکه تمامی آنها را به عنوان سبک بشناسیم) از نقاط مشترک و متفاوتی برخوردار هستند.

اغلب مابین نوازندگان سنتور این جدل حاکم است که کدام نوازنده و کدام سبک بهترین است. طبیعی است نوازندگانی که مثلاً با سبک فلان استاد کار کرده اند رأی را به استاد خودشان و سبک وی می دهند.

شاید به عنوان یک حکم کلی بتوان پذیرفت که هیچ سبکی در هیچ رشته ای بصورت کاملاً بی عیب و نقص وجود ندارد که آنرا بتوان کاملترین سبک دانست. بلکه اینطور استنباط می شود که تمامی سبکها در تمام رشته ها مکمل یکدیگر هستند و هر کدام از آنها از نقاط قوی و ضعیفی برخوردار می باشند.

جدای از این مسئله که انتخاب سبکی خاص به سلیقه ی نوازندگان برمی گردد پا فشاری بر این که سبکی که مورد انتخاب مثلاً فلان نوازنده است بهترین سبک و سبک های دیگر دارای نقصان کم و بیش فراوانی هستند منطقی به نظر نمی رسد.

دور از ذهن نیست که آنقدر که برای ما سبک نوازنده مهم شده است، چیزی که مینوازد مهم نیست بدین معنی که معمولاً عادت شده نوازنده ای که میخواهد بنوازد از او سوال می شود “چه سبکی میزنی؟” بعد به هنرنمایی او گوش می کنیم و این کار چه بسا ذهنیت ما را نسبت به آنچه که اجرا کننده می نوازد تغییر می دهد و اغلب اوقات اگر سبکی که او می نوازد مورد علاقه ی ما نباشد با اکراه آن را می شنویم و ذهن ما بیشتر مشغول این است که نوازنده را قانع کنیم از سبک خود دوری کند و سبکی که ما می پسندیم را (به دلایلی که ما میدانیم) دنبال کند و طبیعی است دیگر تمرکز کافی برای گوش سپردن به اجرای نوازنده وجود نخواهد داشت.

سعی من از نوشتن این مقاله رساندن این موضوع است که: البته که سبک نوازندگی بسیار مهم است و تعیین کننده ی تنالیته ی ساز نوازنده و احتمالاً نوع قطعاتی است که با آن سبک می توان اجرا کرد می باشد ولی موضوع مهمتری که میخواهم به آن اشاره کنم و در ادامه مطلب به آن برسم این است که نوازندگان “چه” می نوازند؟ (حال با هر سبکی)

می توانم این گونه تشبیه کنم که سبکهای نوازندگی مانند اشکال مختلف ظروف می باشند و آنچه که نوازنده می نوازد حکم چیزی را دارد که درون آن ظرف است. از آنجائیکه ما (ایرانیها) تحت شرایط حاکم عادت کرده ایم همیشه بر سر شکل ظروف با هم جدل کنیم تا بر سر آنچه محتوای ظرف است.

بنابر این آنچه در طول زمان حاصل شد این است که با وجود همه جدلها بر سر شکل ظاهری ظروف (سبکها) نه تنها به نتیجه ی متفق القولی در این زمینه نرسیدیم (که دور از انتظار هم نبوده چرا که این مسئله جدا از بحث فنی آن تا حد زیادی تابع سلیقه است) به محتوا هم توجهی نشد، یعنی دست آخر دست خالی از این که نه سبکی را توانسته ایم به عنوان ایده ال ترین سبک برگزینیم نه محتوای موسیقی مان را پربار تر کرده ایم.

منبع : به چه سبکی سنتور بنوازیم؟ (I)

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *