تجربه سلامتی عمومی درباره افسردگی

افسردگی

افسردگی

 
از جمله موضوعات مهم در زمینه سلامتی عمومی همه گیری شناسی است که توزیع بیماری در جامعه را بررسی می کند. شیوه های متخصصین همه گیری شناسی در زمینه روان پزشکی در زمان های مختلف به شکل گیری نقطه نظرهای روان پزشکها درباره بیماران و نقش آنها به عنوان پزشک کمک کرده است.

در دهه 1960 بسیاری از روان پزشک هایی که در بخش همه گیری شناسی فعال بودند معتقد بودند که آلام انسانی از ماهیت یکسانی برخوردارند و با این حساب بسیاری از انواع اختلال های روانی را گونه ای ویژه از مضمون رنج انسان ها می دانستند. از جمله در بررسی منهتان 1936 به این نتیجه رسیدند که 80 درصد ساکنین مرکز شهر منهتان دارای نشانه هایی از اختلالات روانی هستند. برخی از روان پزشکها استرس را منبع این ناراحتی عمومی می دانستند و نظر دادند اگر از شدت فشارهای روانی کاسته شود می توان پریشانی های روانی را به حداقل رساند. مسلما از ابراز این نظریه قصد خیر داشتند و احتمالا به کسانی که تحت تاثیر استرس های متعارف ناشی از حوادق زندگی بودند کمک کرد، اما این نتیجه گیری به تلاش های پژوهشی بالینی کمک نکرد.

تا اواخر دهه 1970، روان پزشکها توانستند که با معیارهای صریح انواع اختلال های روانی را تعریف کنند و درباره شدت فراگیری هر یک از این بیماری ها در سطح جامعه بررسی نمایند. از جمله می توان به بررسی سال 1980 اشاره کرد که 18000 نفر را در پنج شهر آمریکا مشمول خود نمود. هدف این بررسی اندازه گیری میزان رواج هریک از اختلالات روانی، به جای توجه به شرایط انسانی بود.

در جریان این بررسی معلوم شد که اختلالات عاطفی (نشانه های افسردگی – مانیا و نیز اضطراب و حمله وحشت) از جمله رایج ترین بیماری های رایج در آمریکا هستند. معلوم شد که چهار درصد جمعیت بالتیمور، اختلالات عاطفی دارند. در این شهر 1.5 درصد از افسردگی، 0.5 درصد از مانیا و درصد از از ناراحتی های خفیفت تر که به افسردگی خویی مشهور است رنج می بردند. بسیاری نیز قبل از شروع بررسی، این ناراحتی ها را تجربه کرده بودند. از جمله سایر ناراحتی های مهم در جامعه می توان به انواع فوبیا (هراس های روانی) و مصرف الکل و استعمال مواد مخدر اشاره کرد.

نکته مهم دیگر این بود که به استناد بررسی مورد اشاره، اشخاصی که اخیرا با اختلالات روانی روبرو شده بودند به قدر کافی تحت درمان قرار نگرفته بودند. در بالتیمور تنها 15 درصد این بیماران در شش ماه گذشته به دست اندرکاران امور روانی مراجعه کرده بودند و تنها 8 درصد مراجعات این بیماران به اشخاصی بود که در زمینه اختلالات روانی تخصص داشتند. سایر بررسی های به عمل آمده نیز به نتایج مشابهی رسیده بودند.

بررسی های همه گیری شناسی در زمینه های دیگری نیز به روان پزشکان برای رفع اختلالات عاطفی بیماران کمک کرده است. توجه به انواع بیماری ها و اصرار به دقت تشخیص، این نوید را می دهد که تلاش های عمومی روان پزشکی از دقت و ظرافت بیشتری برخوردار گردد.

 

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *