آزمون دی اس ام 3 (DSM3)

یکی از ابزارهای مورد استفاده روان پزشکها برای شناسایی افسردگی و مانیا-افسردگی، دی اس ام 3 یا کتاب تشخیص و آمار اختلالات ذهنی است که در سال 1980 از س.ی انجمن روان پزشکی آمریکا به چاپ رسید و در سال 1987، مورد تجدید نظر قرار گرفت. بر اساس این دستورالعمل بیمار روانی یا ذهنی کسی است که نشانه های ناراحتی او با تعداد مشخصی از نشانه های مندرج در این دستور العمل مطابقت داشته باشد. با توجه به مندرجات این کتاب، هر شخص در گروه ویژه ای قرار می گیرد. مثلا ممکن است آقای اسمیت بیمار از نوع الف تشخیص داده شود زیرا دست کم دو مورد از نشانه های بیماری الف در او مشاهده می شود. آقای اسمیت از آنجهت در گروه بیماران از نوع ب قرار نمی گیرد زیرا هیچیک از نشانه های بیماری او با نشانه های بیماری ب مطابقت ندارد.

روانپزشکان به کمک دستورالعمل دی اس ام 3  (DSM3) در شرایطی قرار دارند که می توانند در امر تشخیص بیماری به نظریه مشترکی برسند و به کمک راهنمایی های مندرج در آن هرجا که باشند با معیاری همگون با بیمار روبرو گردند. در حال حاضر شرایطی فراهم است که روانپزشکان اقصی نقاط جهان می توانند با مفاهیم و عبارات مشترک با هم گفت گو و ارتباط برقرار سازند. با این حساب می توان گفت که روش دستورالعمل دی اس ام 3 (DSM3) تا حدود زیاد تشخیص های روان پزشکی را استاندارد کرده است.
البته تنها روانپزشکها نیستند که از این دستورالعمل سود می برند، سایر پزشکان و انواع رواندرمانگرها می توانند به کمک آن مانیا و افسردگی بیماران را تشخیص دهند. بیمارانی که نشانه های ناراحتی آنها با ویژگی های مندرج در کتاب مطابقت دارد ساده تر درمان می شوند.
اشکال این دستورالعمل یا هر راهنمای مربوط به نشانه های بیماری در این است که به جای توجه به تجربه های بیمار صرفا با مرور نشانه های بیماری درباره افسرده یا شیدا بودن یا نبودن بیمار تصمیم گیری می کنند. از جمله به نشانه اندوه بیمار تاکید بیش از اندازه می شود و به اثرات مخرب احساس درماندگی توجه کافی نمی شود.
نکته مهم دیگر این است که در معیار دی اس ام 3 (DSM3) برای تشخیص افسردگی یا افسردگی-مانیا به علت اختلال توجه نمی شود و این قابل درک است زیرا علم و اطلاع ما درباره علل این بیماری ها هنوز کامل نیست.

الف. دست کم پنج مورد از نشانه های زیر در دو هفته گذشته در بیمار مشاهده شده که در مقایسه با گذشته تفاوت چشمگیر دارد.
1 – روحیه کسل
2 – کاهش قابل ملاحظه اغلب فعالیت ها
3 – کاهش یا افزایش زیاد وزن
4 – کاهش یا افزایش ساعات خواب
5 – کند یا تند شدن حرکات بدن
6 – احساس شدید خستگی و کم توانی
7 – احساس گناه یا احساس بی ارزشی
8 – کاهش تمرکز
9 – به فکر مرگ و خودکشی افتادن

ب. این نشانه ها ناشی از آسیب مغزی (سکته)، اندوه ناشی از مرگ عزیزان یا بیماری ذهنی دیگر نیست.

الف. دوره ای که شخص به طور غیرطبیعی شاداب، نمایش دهنده و تحریک پذیر است.
ب. دست کم سه مورد از نشانه های زیر در بیمار مشاهده شده است.
1 – خود بزرگ بینی و عزت نفس بیش از اندازه
2 – کاهش نیاز به خواب
3 – صحبت کردن بیش از معمول
4 – هجوم افکار مختلف
5 – کاهش تمرکز
6 – جنب و جوش و فعالیت زیاد
7 – پرداختن به کارهایی که ممکن است نتایج ناخوشایند در پی داشته باشد.
ج. نشانه های به قدر کافی جدی که برای شخص در محل کار، در فعالیت های اجتماعی و یا در روابط با دیگران، تولید ناراحتی کند.

د. ناشی از آسیب مغزی یا بیماری ذهنی دیگری نباشد.

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *