مانیا یا شیدایی

مانیا (شیدایی)

مانیا (شیدایی)

احتمالا نیمی از اشخاصی که با افسردگی عمده روبرو هستند، دوره هایی از شیدایی را نیز تجربه می کنند. همانطور که قبلا توضیح دادیم، مانیا اختلالی روانی است که در آن بیمار بر خلاف شرایط افسردگی با انرژی بیش از اندازه روبروست. این انرژی که با وجد بیش از اندازه ئ تحرک زیاد همراه است گاه به فعالیت های خطرناک و غیرمنطقی منجر می گردد. این رفتار احتمالا از نظر شخص بیمار طبیعی و صددرصد سالم است زیرا بیماران شیدا اغلب درباره خویش برداشت غیرواقع بینانه دارند، خود را بیش از حد قابل اعتماد می دانند و به سرعت انتقال، دقت و درستی خود می بالند. دامنه و شدت نشانه مانیا بسیار وسیع است. مانیای ملایم که اصطلاحا به آن هیپومانیا می گویند از چنان کیفیتی برخوردار است که حتی نزدیکترین افراد به بیمار متوجه آن نمی شوند. هیپومانیا حتی در ملایم ترین شکل خود ممکن است کارایی بیمار را در کارهایی که به نیرو و تحرک زیاد احتیاج دارد افزایش دهد و به همین دلیل پرداختن به جزئیات آن لازم نیست. اما مانیای شدید با مخدوش کردن قضاوت های بیمار، اغلب شرایطی فراهم می سازد که درمان بیمار جز با بستری کردن او امکان پذیر نیست.

 

مثلا بیمار شیدا ممکن است بدون توجه به نتایج در صدد انجام کارهای غیرممکن برآید. بسیاری از مبتلایان به مانیا دچار این توهم می شوند که می توانند پرواز کنند و به همین دلیل گاه خود را از پنجره بیرون می اندازند که اغلب نتایج تاسف باری برجای می گذارد. بعضی نیز اقدام به خریدهای حساب نشده و سرمایه گذاری های زیانبار می کنند و حتی ثروت خود را به کسانی که آنها را نمی شناسند می بخشند.

اطمینان بیش از حد بیماران شیدا در هر دو جهت منفی و مثبت مشاهده می شود. از جمله یکی از بیماران ما با توجیه رئیس بانک 600 هزار دلار وام گرفته بود. خوشبختانه این پول زمانی که بستگان بیمار او را در بیمارستانب بستری کردند هنوز موجود بود.

بیمار شیدا با احساس عزت نفس بیش از اندازه گاه به توهم خود را بسیار قدرتمند ارزیابی می کند و معتقد است که هرگز اشتباه نمی کند. زمانی چهار بیمار مانیایی ما خود را عیسی مسیح می دانستند. البته خود بزرگ بینی های ملایم تر بسیار متداول تر هستند.

بیمار شیدا در روابط خود با دیگران اغلب با اشکالات زیاد روبرست. حتی مانیای خفیف می تواند به لطیفه پراکنی هایی منجر گردد که اسباب دلخوری دیگران را فراهم سازد. توجه بیمار به سایرین و محبت کردن به انها گاه از حد اعتدال خارج می شود و اعتماد به نفس به حد تحمل ناپذیر می رسد.

در مانیای شدید سرعت صحبت زیاد و حالت آن موکد است. کلمات بی فاصله و بدون وقفه از دهان خارج می شوند و بیمار از موضوعی به موضوع دیگر می پرد. یکی از بیماران در شرح انگیزه اش برای خرید یک آلبوم از آثار بتهوون می گفت : در فروشگاه مردی را دیدم که فنجانی قهوه به دست داشت. و بعد در حالی که به سرعت حرف می زد، گفت “قهوه آمریکای جنبوی بود. بسیاری از نازیها بعد از جنگ دوم جهانی به آمریکای جنوبی رفتند. نازیها هم اهل آلمان بودند، بتهوون هم آلمانی بود.

 

افراد مانیایی اغلب متوقع هستند و چون قضاوتشان را مورد سوال قرار دهید، خصمانه رفتار می کنند. اما اغلب همه جز خود بیمار می دانند که او استدلال بسیار ضعیفی ارائه می کند. اگر بیمار همچنان و به صورت متوالی به قضاوت های اشتباه خود ادامه دهد، اعضای خانواده، دوستان و همکاران او ممکن است چنان تحت تاثیر قرار بگیرند که حتی پس از بهبودی بیمار به او با نظر بد نگاه کنند و اعتمادشان را به او از دست بدهند. از آن گذشته، برخی از جراحتهای احساسی که در شرایط مانیا ابعاد گسترده پیدا می کند، می تواند به روابط میان افراد و از جمله به روابط میان زن و شوهر آسیب جدی بزند.

ارتباط پیچیده میان مانیا و افسردگی را زمانی متوجه می شویم که می بینیم مانیا و افسردگی به شکلی منظم و قابل پیشبینی جا به جا می شوند. این ارتباط را همچنین وقتی در نظر بگیریم که داروهای مورد استفاده برای درمان افسردگی (داروهای ضدافسردگی) می توانند مانیا را تسریع و شدید کنند و داروهایی که برای درمان مانیا تجویز می شوند (نورولپتیکز) گاه نشانه های افسردگی را تشدید می کنند، بهتر درک می شوند.

ریموند دی پاولو

Add a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *